۱۳۹۱ دی ۱, جمعه

حرف حساب

اگر حتی یک نفر را نمی‌توانی خوشحال نگه داری، شک نکن که یک حیف نان واقعی هستی.

۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

شکرگذار طبقه‌ی بالا

طبقه‌ی بالا جایی است که بالاجبار قوه‌ی تخیلم را به کار می‌اندازد.
طبقه‌ی بالا جایی است که هر شب می‌بایست صداهای از آن رسیده را رمزگشایی کنم.
طبقه‌ی بالا جایی است که مصداق بارز و معادل بی‌کم و کاستِ بی‌ملاحظه‌گری است.
طبقه‌ی بالا جایی است که ساکنانش روش به تخمم را پی گرفته‌اند و هیچ چیز و هیچ کس هم نمی‌تواند سر تخمشان را کج کند.
طبقه‌ی بالا جایی است که صدای راه رفتن، صدای کشیدن، صدای انداختن، صدای فحش دادن،‌ صدای گاییدن را با تنهایی‌ام آشنا کرد.
طبقه‌ی بالا جایی است که رهاست از بند ملاحظات.
طبقه‌ی بالا جایی است که می‌آموزد:

که ساعت دو صبح است که باشد!‌ اسپیکر رسانی کن به لپ‌تاپت. صدای خفه شده‌اش را آزاد کن. خانه‌ات را به موسیقی بسپار. رها شو از صداهای پراکنده. غرق شو در لبخند این انتقام بی‌حاصل... و تمرین کن به تخمم را...