تقریبا تمام کسانی که به همراه من برای دیدن کنسرت کامکارها آمده بودند، از عشوههای صبا کامکار ناراضی بودند و به نظرشان زیاد از حد جلب توجه می کرد و موجب عدم توجه به دیگر اعضای گروه میشد. من به شخصه، با اینکه کاملا در مورد آخر با آنها موافقم، اما از دیدن یک ردیف دندان سفید و لبهای قرمز و چهرهی شاداب و رویهم رفته جنب و جوش خانم کامکار لذت بردم.
عشوهها و حرکات صبا کامکار، در کنار موسیقی فولک، برای من یادآور طبیعت بود. تصویر دختران کولی شاد و سرخوشی را در مغزم ترسیم میکرد که خرامان و سبکبال در دشت و صحرا به این طرف و آن طرف میروند.
بارها در طول کنسرت به این موضوع فکر کردم که چرا اسمش 'گلبهار' و 'لبخند' و این چیزها نیست. نام بقیه اعضا مخصوصا نیریز کامکار هم کاملا ترغیبم کرد که دوستان حامله و یا در شرف بچه دار شدن را به این فکر بیاندازم که لزوما بهترین اسمها متداولترین آنها نیستند.
واقعا اسمهای نامتداول و موجود در طبیعت مثل نیریز، گلبهار، آسمان، به نظر شما خوب نیست؟
اسمهای متداول برگرفته از طبیعت مثل دریا، صدف، شبنم، ساحل و غیره را بد نمیدانم اما منظورم اسمهایی است که دیگران به آنها فکر نمیکنند.
البته اعتراف میکنم که چندان هم اشتیاقی ندارم اسم کسی 'تپه' ، 'دره' و یا نامهایی از این دست باشد.
مسلما خلاقیت باید با خرج کمی سلیقه همراه باشد.