۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

فکر بخشی از آدمه. چه خوب چه بد، نمی شه آدم جاش بذاره. با کافی شاپ رفتن، کتاب خوندن، قدم زدن، گپ زدن با دوستان،‌ سرگرم شدن به کارهای جانبی و رفتن به یه شهر دیگه، جا نمی مونه!‌ باهات می یاد و دنبالته و هر کدوم از این کارها رو هم که بکنی، مته ی اون فکره که ازش در می ری بیشتر تو دونه دونه عصب های مغزت فرو می ره. بهتره که یه جا بشینی و باهاش رابطه برقرار کنی که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست ...

هیچ نظری موجود نیست: