۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

ای داد از این خارج ... هر جا می ری فکر می کنی یه جا دیگه هست که خارجه. پا می شی می ری اون جا بعد فکر می کنی یه جا دیگه هست که از اون جا که هستی خارج تره ... آقا جان خارج منم، خارج تویی، خارج همین جاست. بتمرگ سر جات زندگیت رو بکن دهه ...
حالا اینا رو گفتم، می گم همه جمع کنیم بریم خارج هان؟!‌

هیچ نظری موجود نیست: