۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه
پریود روانیام آروم و خزنده آمده تا باز دوباره به همه جای تنم بپیچد و من رو توی خودش فشرده کند. کرختم می کند. از ترس چیزی که همه تنم رو گرفته لمس میشم. هر چی پیشتر میره، تمایلم به درد کشیدن خودم بیشتر میشه. میبینم که دلم می خواد اونقدر داد بزنم تا بمیرم؛ نامهربونی خودم با خودم. هنوز خیلی لذتبخش نشده ولی فاصلهی زیادی هم با مازوخیستی باقی نذاشته. کاش زودتر بره.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر