۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه
بیلچه را در خاک فرو میبردم و هر از چندی پیکر دراز و لیز و لزجشان پیدا میشد. با یادآوری گفته ی بزرگان که "باید سختی های کار را پذیرفت و از آنها هم لذت برد" به زور لبخندی حوالهی کرمهای خاکی که در آفتاب ول میزدند، میکردم و ادامه میدادم. بعد از مدتی متوجه شدم که در کنار هر لبخند، رعشهای هم بر تن بندهی حشرههراس میافتد. خلاصه که تلاش برای لذت بردن از سختی، کاری عبث است؛ حداقل برای بنده!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر