۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

مربوطه ها

همه آدم ها یک 'آدم مربوطه' دارند. شاید بهتر است بگویم که همه آدم های خوشبخت یک آدم مربوطه دارند.

آدم مربوطه لزوما آدمی نیست که با او در رابطه هستی. مهم ترین رکن آدم مربوطه این است که در واقع همه چیز به او مربوط است؛ نه به این معنا که همه مشکلات تو از آدم مربوطه نشات بگیرد بلکه به این معنا که همه وقایع زندگی تو قابلیت مربوط شدن به او را دارد و او می تواند گوش کند و بفهمد و در موردشان نظر بدهد و تو هم دوست داری که جواب های این آدم مربوطه را بشنوی.

از بخت بد، آدم مربوطه همین امروز رفت سفر و همین امروز اتفاقی در زندگی کاری من افتاد که تمام یک سال آینده من را تحت تاثیر قرار می دهد.

در نبود آدم مربوطه و با احساس نیاز شدید به صحبت با آدم های مربوطه یا حتی تا حدودی مربوطه، لیست فیورت های موبایلم را باز کردم تا مربوطه ای بیابم.

با تعجب و خوشحالی پانزده شماره داشتم که مسلما همگی آدم های مربوط و تا حدودی مربوط زندگیم هستند و گرنه در آن لیست نبودند؛ از این پانزده نفر، 6 عدد در ایران اند، 4 عدد آدم های تاحدودی مربوطند که ربط شان شامل این موضوع نمی شود، جواب 3 نفر دیگر کاملا قابل حدس بود که جایی برای تماس نمی گذاشت، 1 نفر را به دلیل ذخیره انرژی و اعصاب نمی شد زنگ زد، می ماند یک شماره ...

که شماره آدم مربوطه بود که در سفر است.

خلاصه که مربوطه های نامربوط بخشی از زندگی اند اما آنچه مسلم است مربوط کردن از سر ناچاری آنچه به 'تا حدودی مربوط ها' نامربوط است، اشتباه بزرگی است که معمولا تبعات دارد.

هیچ نظری موجود نیست: