skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه
بعد از مرگ ماهی
وسط هق هق گریه و برای اینکه آرامم کند، بدو بدو رفت برایم یک بلیط بخت آزمایی خرید!
بعد که با تعجب نگاهش کردم گفت: "نمیدونی که! اگر برنده شی می توانی باهاش اقیانوس هند رو بخری... پر از ماهی است."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
فهرست وبلاگ من
قصههای عامهپسند
به اتفاق
مداد هاش-ب
تراموا
Baloot
الیزه
امیرمهدی حقیقت
سراب ساز سودا ستیز
کدئین
قوزک پای چپ یک زرّافهی ایدهآلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده میخارد
fineline is lost
تنبل تنپلول
ناژو
جستار
Expired County...
.: my reticence :.
تزاد
ريزنوشت
Semialism
بیرون قاب قدم بزنیم
Wasted
Opium
آواره بر فرازِ دريایِ مه
بايگانی وبلاگ
اوت
(1)
سپتامبر
(2)
ژوئن
(1)
آوریل
(3)
دسامبر
(2)
اکتبر
(1)
اوت
(3)
ژوئیهٔ
(4)
ژوئن
(2)
مهٔ
(2)
آوریل
(5)
مارس
(3)
فوریهٔ
(2)
ژانویهٔ
(2)
دسامبر
(7)
نوامبر
(1)
اکتبر
(4)
سپتامبر
(9)
اوت
(4)
ژوئیهٔ
(9)
ژوئن
(6)
مهٔ
(7)
آوریل
(12)
مارس
(7)
فوریهٔ
(6)
ژانویهٔ
(11)
دسامبر
(13)
نوامبر
(11)
اکتبر
(12)
سپتامبر
(15)
اوت
(8)
ژوئیهٔ
(10)
ژوئن
(8)
مهٔ
(17)
آوریل
(22)
مارس
(8)
فوریهٔ
(15)
ژانویهٔ
(15)
دسامبر
(27)
نوامبر
(27)
اکتبر
(20)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر