۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

سربالایی زندگی

عین وقتی که کلاس می‌روی و بعد از مدتی یک باره متوجه می‌شوی که فقط داری در جا می‌زنی. مثل کلاس زبان که بعد از کلی وقت، می‌بینی یک سال است که نه پیشرفت عمده‌ای می‌کنی، نه چیز جدیدی یاد می‌گیری، نه اگر یاد بگیری یادت می‌ماند!‌ زندگی هم همین‌طور است. اواخر بیست سربالایی‌اش شروع می‌شود. نه از وضعیتت راضی هستی، نه پیشرفت چشم‌گیری می‌کنی، نه از تجربه لبریزی و نه در دانش غرق. یک هویت میانه‌ای داری که هرچه هم درش دست و پا می‌زنی فرق چندانی به حالت نمی‌کند.

هیچ نظری موجود نیست: